۱:کسایی که کتابهای غیر آموزشی و غیر تخصصی میخونن کند ذهن هستند چون این جور کتابها خزعبل نویس و زرد طور هستند عموما و نه چندان کاربردی ، اگر هم باشند مطالبشون اونقدر دور از ذهن نیست که آدم با فکر کردن بهشون نرسه چرت و پرتهایی مثل کتابهای موفقیت، کتابهایی مثل بیشعوری ، کیماگر ، ملت عشق ، کتابهای رمان و داستان. چرا ؟ چون این کتابهارو اگه آدم از خواندنش کف و خون بالا بیاره باید یه جوری زد دهنشونو که کف و خون بالا بیارن چون واقعا کسی که از شنیدن دیدگاههای اینا که عموما بسیار ساده هستند « عه آرههاا !» اِکسکلمیت کنه نشون دهنده کم فکر بودنش هست
دلیل دومم اینه مخاطبان این مکتوبات زرد صرف تأیید گری دارن وقتی کتاب حرف میزنه اینا فکر نمیکنن که چرا نه یا چرا آره یا اگه آره چرا آره صرفا دکمه نسبی گرایی مغزشونو میزنن و انفعالات فکری که یه "خب بالاخره این طوری نگاه هم میکنم هم درست بنظر میرسه " ِ همیشه پنهانی پشتش هست که بارگذاری این حجمِ اطلاعات پخَش و نامرتب رو انجام میده .
در خلاصه ، بنظرم خوانندگان این صحیفه جاتهای پَرتِ به-هم-چسبیدهای که به شکل کتیبه دراومدن مغزهای کوچیک ، نامنظم و اکثرن آفای دارن.